بالاخره چشممون به جمال دانشگاه روشن شد:)
دیروز صبح رفتیم کاشان و این واقعیت تلخ رو فهمیدم که خیییییلی گرمتر از
اصفهانه:(
دو ساعتی توی راه بودم تا اینکه رسیدیم و بالاخره چشممون به جمال دانشگاه
روشن شد،واقعا فضای خیلی بزرگی داشت و منم ذوق زده از داخل ماشین عکس
میگرفتم!!خب یکم ضایه بود!!ولی خاطره میشه اشکال نداره.رسیدیم به دانشگاه
علوم انسانی و پس از دور خود چرخیدن های بسیار از یه دختری که داشت رد
میشد پرسیدم برای ثبت نام باید کجا بریم؟ با خوشرویی گفت دنبالم بیاین و کلی
راهشو دور کرد و ما رو رسوند به محل ثبت نام،قمی بود و خوش خنده.مراحل
ثبت نام خیلی خیلی ساده بود.همینطور که منتظر بودم تا امضارو از مسئول ثبت نام
بگیرم یه دختری اومد و اینو بهم داد گفت یادگار بسیج دانشجوییه:
جای هندزفری
خیلی خوشم اومد و بهش گفتم حتما سر میزنم به دفترشون:)
رفتیم برای خوابگاهو فهمیدم که دونوع خوابگاه هست،یکی آپارتمانی و یه سری
حالت سوییت دارن،مسئول اونجا اسممو داد برای سوییت و گفت برم اتاقو
ببینم.خوبیه سوییت اینه که حموم ، سرویس بهداشتی،آشپزخونه،گاز و یخچال همه
توی اتاقمون هست:) سریع یه تختای پایینو به تصرف در آوردم و قرار شد جمعه اساس کشی کنم.
بهمون نگفته بودن که میتونیم وسایلمونو همون روز ببریم و گرنه وسایلمو میبردم و
اینهمه راهو برنمیگشتم:/
کلا آدمایی که باهاشون برخورد داشتم خیلی خوب بودن و خوش اخلاق:)
خوابگاهمون پشت استخره و شواهد نشون میده برای خوشگذرونی راه دوری نباید بریم!
از دانشگام خیلی خوشم اومده،مجهزه و هم اتاقیامم توی دیدار اول که خوب بودن!
البته اتاقا بغلیامون یه جوری بودن:/ یه حیاط بزرگه که دورتادورش اتاق
ساختن.میز پینگ پنگم وسط حیاط بود.از شنبه کلاسا شروع میشه و برناممونو
دادن،درسامونو دوست دارم همش ادبیات و شعر و نگارشه:)
بریم ببینیم چی میشه:)
اشتراک گذاری در تلگرام
درباره این سایت